سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
خدا بر عهده نادانان ننهاد که دانش آموزند تا بر عهده دانایان نهاد که بدانان بیاموزند . [نهج البلاغه]
 
امروز: یکشنبه 103 اردیبهشت 16

شفاعت در آیات و روایات

لفظ شفاعت در عرف و شرع به دو معناست . در لسان عامه به این گفته می شود که شخص شفیع با استفاده از موقعیت و شخصیت و نفوذ خود ، نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیر دستان خود عوض کند .
مفهوم دیگر شفاعت بر محور دگرگونی و تغییر وضع شفاعت شونده دور می زند ، یعنی شخص شفاعت شونده موجباتی فراهم می سازد که از یک وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون می آید و خود را در وضع مطلوبی قرار می دهد و این ممکن نیست مگر با ارتباط با شفیع .
برای اثبات اینکه شفاعت همان دعاست ، لازم است بدانیم : بعضی از افراد ، در اثر معاصی و گناهان ، استعداد و قابلیتشان را به طوری از دست می دهند که نمی توانند بدون واسطه از مبدأ فیض و رحمت ، که خدای رحمان باشد ، فیض بگیرند . بنابراین شفاعت کنندگان درباره عده ای از مردم دعا می کنند و خدای منان نیز دعای آنان را می پذیرد و پشت سر آن دعا ، مستقیماً و بدون واسطه به آن افراد گنه کار ، که درباره آنها دعا شده است . فیض و رحمت می رسد.
درباره زمان و مکان وقوع شفاعت باید دانست که: ممکن است شفاعت در آن آنی که نفس تمام شد حاصل شود، یعنی بلافاصله نور ولی الله با آن نوری که مؤمن در حین خروج نفس از بدن داشت مزدوج شود و ممکن است این توفیق در برزخ حاصل شود که نور ایمان ساطع گردد.
ممکن است در روز قیامت و یا در یکی از مواقف و یا بعد از آن زمانی که در جهنم سوخت، این توفیق حاصل شود.
در ادامه به اقسام شفاعت ، اشاره گردیده است . شفاعت فقهی و کلامی ، شفاعت فقهی آن است که کسی در دنیا رابطه و واسط بین دو نفر قرار گیرد تا کاری برای مشفوع له انجام دهد و شفاعت کلامی ، کاری که موضوع باید و نباید اعتباری قرار نمی گیرد ، تحت عنوان کلامی شفاعت طرح می شود .

شفاعت تکوینی و تشریعی :

اقتضائات و درخواستهای علل و اسباب طبیعی را شفاعت تکوینی می نامند و وسایط و شفعایی را که از صفات خداوندی و فضل او برخوردارند و نزد خدای متعال عزیز می باشند اگر واسطه میان انسان و خداوند شوند ، به چنین وسایطی به شفاعت تشریعی تعبیر شده است .
و اما عقیده وهابیون درباره شفاعت ، آنان می گویند : کسی که میان خود و خدا واسطه هایی قرار دهد و از آنها طلب شفاعت کند ، آنها را پرستیده و شریک برای خداوند قرار داده است .
در پاسخ به آنان باید گفت : رسیدن وجود و فیض از جانب خداوند و تدبیر نظام عالم ، براساس سلسله سنن و قوانین علی و معلولی است که خداوند در این سلسله ، موجوداتی را قرار داده و نقش و وظیفه ای به آنان سپرده است تا به انجام برسانند و مجاری انتقال وجود و فیض خداوند به مخلوقاتش باشند . آنان مظهر خالقیت ، رزاقیت ، قدرت و ... خداوند متعال می باشند . این مظهر بودن ریشه در نقش واسطی دارد که خداوند به آنان عطا کرده است .

طرح یک سؤال :

خدایی که دائماً حاضر و ناظر و قیوم است چه نیازی به جانشین وظیفه دارد ؟

پاسخ :

جانشینی انسان نه به خاطر نیاز و عجز خداوند است بلکه این مقام به خاطر کرامت و فضیلت رتبه انسانیت است . دیگر اینکه نظام آفرینش براساس واسطه ها است و خداوند خود با وجود توانایی این واسطه ها را قرار داده است .

قرآن کریم و اثبات شفاعت تکوینی :

«وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ * لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِاَمْرِهِ یَعْمَلُونَ»[1].
و مشرکان گفتند که خدای رحمان دارای فرزند است (حاشا) خدا پاک و منزه تر از آن است بلکه همه بندگان مقرب خدا هستند . که هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه کنند به فرمان او کنند .
بدون شک آنها که بندگان گرامی شایسته خدا هستند برای نیازمندان شفاعت می کنند ولی باید توجه داشت هرگز برای کسی شفاعت نمی کنند مگر اینکه بدانند خدا از او خشنود است و اجازه شفاعت او را داده است .

قرآن کریم و اثبات شفاعت تشریعی :

«وَلاَیَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ»[2].
و غیر خدای یکتا آنان را که به خدایی می خوانند قادر به شفاعت کسی نیستند . کسانی که بدانند و بر توحید حق گواهی دهند شفاعت در پیشگاه خداوند تنها به اذن و فرمان او است ، خداوند حکیم هرگز چنین اذن و فرمانی را به این
سنگ و چوبهای بی ارزش و فاقد عقل و شعور نداده است . ولی از آنجایی که در میان معبودان آنها فرشتگان و مانند آنها وجود داشتند در ذیل آیه آنها را استثناء کرده است. همانها که به توحید و یگانگی خدا را در تمام مراحل پذیرفته اند و در برابر حق به طور کامل تسلیمند . آری این گروه به اذن پروردگار مالک شفاعتند .

اقسام دیگری از شفاعت (شفاعت دنیوی و اخروی) :

شفاعت گاه در امور دنیوی باشد و گاه در امر آخرتی . شفاعت در امور دنیوی را قرآن به دو بخش تقسیم نموده : شفاعت نیک و شفاعت بد .
شفاعت نیک ، مانند شفاعت درباره مظلومی در رفع ظلم از او ، و شفاعت بد مانند وساطت کردن در گذشت نمودن حاکم از حدی از حدود شرعیه .
و اما شفاعت در آخرت ، یعنی شفاعت انبیاء و اولیاء خدا در روز قیامت به پیشگاه خداوند و طلب عفو و مغفرت جهت بندگان .

شفاعت صحیح و غلط :

شفاعت از منظر استاد مطهری بر دو گونه است . شفاعت صحیح و شفاعت غلط ، شفاعت غلط بر هم زننده قانون و ضد آن است . ولی شفاعت صحیح حافظ و تأیید کننده قانون است . شفاعت غلط آن است که کسی بخواهد از راه پارتی بازی جلوی اجرای قانون را بگیرد . شفاعت صحیح ، نوعی دیگر از شفاعت است که در آن نه استثناء و تبعیض وجود دارد و نه نقض قوانین و نه مستلزم غلبه بر اراده قانونگذار است . قرآن این نوع شفاعت را صریحاً تأیید کرده است .

آثار تربیتی شفاعت :

امیدواری ، یکی از آثار شفاعت امیدواری است .
شفاعت یک مکتب انسان ساز است و وسیله ای برای بازگرداندن آلودگان از نیمه راه و جلوگیری از یأس و نومیدی که خود عاملی است برای غرق شدن در اغراق و گناه ، ایمان به این گونه شفاعت ، سبب می شود که افراد گنهکار رابطه خویش را با خدا و پیامبران و امامان قطع نکنند ، همه پلها را پشت سر خود ویران ننمایند ، و خط بازگشت را حفظ کنند .
سازندگی ، از دیگر آثار شفاعت سازندگی است ، در مسئله شفاعت رضایت خداوند نسبت به شفاعت شوندگان نیز شرط است و هر کس این ملاک را تحصیل کرده باشد مشمول شفاعتِ شفاعت شوندگان قرار می گیرد و در غیر اینصورت از این فیض محروم خواهد بود . بنابراین چنین شفاعتی با این شرط سازنده است . زیرا انسان را با اولیای خدا دوست می کند و او را در جهت خودسازی ترغیب می نماید .
همچنین مسأله شفاعت، ارزش عبادت، اطاعت، اعمال نیک انسانی و خویشتن داری را کاملاً روشن و نمایان می سازد و اهمیت آثار نیک آنها را در نظر مردم به خوبی واضح و مجسم می نماید، زیرا شفاعت کنندگان آن مقام عالی را به وسیله تقوی، عبادت و اطاعت حیازت کرده اند و اگر این مسائل نمی بود آن مقام پر ارج هرگز برای آنان میسر نمی شد.
شفاعت عامل جنبش نیز هست، زیرا شفاعت آن نعمت رحمانی، استعداد و لیاقت می خواهد. جز به وسیله کوشش، فعالیت، عبادت و اطاعت، کسی نمی تواند به شفاعت نایل شود و از آن نعمت استفاده کند.
عقیده به شفاعت سد محکمی است که از سیل بنیان کن گناهان جلوگیری می کند و آن کسی که به موضوع شفاعت اعتقاد دارد و آن را آرزو می نماید بر او لازم است که هر چه بیشتر مراقب کردار و اعمال خود بوده و از گناهان برحذر باشد تا بتوان ایمان را که یکی از شرایط مهم شفاعت است در خود حفظ کند.
قرآن می خواهد با نوید شفاعت امیدواری را در جان بشر زنده سازد، یأس و نومیدی را ، که عامل بدبختی و شقاوت است از جامعه بشری براندازد و جای آن را برای امیدواری و رجا، که عامل بزرگ خوشبختی و سعادت است، خالی نماید.
اعتقاد به شفاعت باعث توجه به سلسله شافعان می گردد. زیرا شفاعت مولود نوعی پیوند معنوی با نیکان و پاکان و مؤمنان و دانشمندان می باشد، که ارزشهای والای اسلامی را با توجه به نوع شفاعت کنندگان نشان می دهد، و همه مسلمانان را به سوی این ارزشها و صفات شفاعت کنندگان و ایجاد رابطه با آنها ترغیب و تشویق می نماید.

شیوه شفاعت در آخرت به چند گونه ممکن است:

امکان دارد کسانی که حق شفاعت دارند خود در حق افرادی که سزاوار آن هستند، نزد خداوند متعال شفاعت کنند.
1- مکن است برخی از اهل شفاعت از برخی دیگر بخواهند تا در حق فردی شفاعت نمایند.
2- ممکن است مشفوع له از صاحبان شفاعت درخواست شفاعت کند.
3- ممکن است خداوند متعال که یگانه شفاعت پذیر در قیامت است، از شفیع بخواهد تا در حق مشفوع
له شفاعت نماید در تمام موارد یاد شده شفاعت جز به اذن و مشیت و رضای خداوند انجام نخواهد شد.

فواید شفاعت در 5 نوع قابل تقسیم است :

1- جات دادن از سختی های مواقف قیامت و تعجیل در حساب که این قسم از شفاعت به پیغمبر گرامی حضرت خاتم النبیین محمدبن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم ) اختصاص دارد.
2- داخل نمودن گروهی به بهشت بدون حساب، که شفاعت بدین معنی برای پیامبر از مسلمات است.
3- شفاعت برای جمعی که مستوجب آتشند و به شفاعت سرور عالمیان نبی معظم (صلی الله علیه و آله و سلم ) نجات می یابند.
4- گروهی که به سبب زیادی گناه داخل آتش شده و به واسطه شفاعت پیغمبر ما (صلی الله علیه و آله و سلم ) و فرشتگان و برادران آنها از مؤمنین، آنان از جهنم بیرون آورده و به بهشت داخل می گردند.
5- شفاعت برای زیاد شدن درجات اهل بهشت است که این قسمت نیز ثابت و مسلم است.

شفاعت و آیات قرآن :

باید دانست که در یک آیه از قرآن کریم نفی شفاعت مطرح می شود در آیاتی دیگر منفعت شفاعت را برای مجرمان نفی می کند و دسته ای دیگر از آیات قرآن کریم ، آیاتی هستند که از شفاعت دیگران به اذن خدا یاد می کنند و یک دسته دیگر از آیات قرآن کریم ، شفاعت را مخصوص خدا می دانند ، علت این تفاوتها چیست ؟ و چگونه می توان آن را تحلیل نمود .
به طور خلاصه باید گفت : توجه به یک آیه و چشم پوشی از آیات دیگر نمی تواند مبنای صحیحی برای تفسیر قرآن باشد ، زیرا همانطور که می دانیم مجموع آیات یک موضوع در قرآن ، هدف واحدی را تعقیب می کنند و تا مجموع آیات در نظر گرفته نشود ، هرگز نمی توان مقصود نهایی قرآن را تبیین نمود . که از کنار هم قرار دادن مجموع آیات ، اثبات اصل شفاعت بدست می آید که مورد قبول همه مسلمانان است .
بخش دیگر از ادله شفاعت روایات معصومان (صلوات الله علیهم اجمعین) است روایاتی که به صراحت بر وقوع شفاعت دلالت می کند علامه طباطبایی (رحمة الله علیه) در این باره می فرماید: روایاتی که دلالت بر وقوع شفاعت پیامبر در روز قیامت دارند، از طریق اهل بیت و اهل سنت، به مرز تواتر رسیده است.
با کمی دقت و بررسی در احادیث می توان احادیث مربوط به شفاعت را همانند آیات در گروه ها و دسته های مختلف دسته بندی نمود .
دسته نخست روایاتی مربوط به شرایط شفاعت می باشد. از آن جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمایند:

شفاعت من شامل آن کس از امتم می شود که اهل بیت مرا دوست داشته باشد.

دسته دوم روایاتی است که به معرفی شفاعت کنندگان می پردازد. از آن جمله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:

شفاعت کردن مخصوص پیامبران و اوصیاء و مؤمنان و فرشتگان است.

دسته سوم از روایات مربوط به شفاعت شوندگان می باشد . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این باره چنین می فرمایند: چهار کسند که در قیامت شفیع آنها هستند اگر چه گناه همه اهل زمین را نزد من بیاورند: یاری کننده خانواده ام، برآورنده حاجات آنها وقتی بیچاره شوند، کسی که با دل و زبان آنها را دوست دارد و کسی که از آنها به دست خود دفاع کند.
دسته چهارم از روایات درباره افرادی است که از نعمت شفاعت محروم می باشند از باب نمونه به یکی از احادیث اشاره می شود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمایند :

هر که شفاعت را دروغ شمارد در روز قیامت از آن بی نصیب مانده.

با نظر اجمالی به دیدگاه های مختلف پیرامون مسأله شفاعت بحث را پی می گیریم. ابتدا دیدگاه وهابیت پیرامون شفاعت، فرقه وهابیت منکر اصل شفاعت در روز جزا که از اصول مسلمه قرآن کریم و مورد اتفاق تمام فرقه های امت اسلامی است، نمی باشد بلکه آنچه را که این طایفه در رد و انکار آن پافشاری بسیار می نماید موضوع شفاعت خواهی از مخلوق در دنیا می باشد که در این باره می گویند: درست است که گروهی از بندگان خواص و مقرب درگاه خدا می توانند در روز جزا، با اذن خدا، درباره جمعی از گنه کاران، شفاعت کرده و آنها را از عذاب خدا برهانند. ولی ما در دنیا نمی توانیم از آنان تقاضای شفاعت نموده و از خودشان به طور مستقیم بخواهیم که درباره ما شفاعت نمایند. بلکه ما باید تنها از خدا بخواهیم که شفاعت آنها را درباره ما بپذیرد .

می توان دلایل مخالفت وهابی ها را در مورد جواز شفاعت چنین ذکر کرد .

1- درخواست شفاعت از پیامبران و اولیاء و غیر خدا شرک است !
2- شرک مشرکین به خاطر طلب شفاعت از بتها است !
3- درخواست حاجت از غیر خدا حرام است !
4- شفاعت، حق مختص خداست!
5- درخواست شفاعت از اموات لغو است!
آنچه در پاسخ به این گونه عقاید باید داد این است که آیا سزاوار است خداوند حکیم علی الاطلاق، از باب تجلیل و تکریم رسول گرامی اش و هم به منظور تعمیم رحمت واسعه الهی اش، مقام شفاعت کبرای روز جزا را به آن جناب اعطا نماید آنگاه امت مسکین و نیازمند به مقام شفاعت را ، از رجوع به آن منبع و تقاضای شفاعت مورد نیازش نهی فرماید؟!
دیدگاه بزرگان صوفیه در مورد مسأله شفاعت: عبدالقادر گیلانی که یکی از استوانه های تصوف به شمار می آید پا را از حد فراتر گذاشته و در مورد شفاعت گفته است : ایمان به این که خداوند شفاعت پیغمبر ما را درباره اهل کبائر و گنه کاران همه امتهای مؤمن به خدا پیش از ورود به آتش، و به ویژه برای امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از دخول در آتش، می پذیرد، واجب است در نتیجه به شفاعت آن حضرت و مؤمنان از دوزخ بیرون می آیند، به اندازه ای که اگر در دل کسی به مقدار ذره ای ایمان وجود داشته باشد .
همچنین بایزید بسطامی یکی از ارکان صوفیه مدعی است هنگامی که جهنم او را ببیند خاموش گردد. در نتیجه باید گفت صوفیه به یک غلو و زیاده روی درباره این مسأله پرداخته است که به اسلام زیان می رساند . به طوری که شفاعت نزد صوفیه از بهترین و سودمندترین وسایل برای فریب مردم گردیده است.

دیدگاه دانشمندان اسلامی:

اصل شفاعت مسأله ای می باشد که تمام علما و دانشمندان آن را اصول مسلم اسلام می دانیم و هیچ تیره ای از مسلمانان آن را انکار نکرده است. مرحوم طبرسی در تفسیر جوامع الجامع می نویسد : مسلمانان در این که شفاعت پیامبر در روز رستاخیز پذیرفته می شود، سخنی ندارند . هر چند در کیفیت آن میان معتزله و دیگران اختلاف نظر هست. همچنین امام فخر رازی در تفسیر کبیر خود می نویسد: امت اجماع کرده اند بر این که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را در آخرت، شفاعتی هست .
قاضی عیاض نیز چنین می گوید: عقیده اهل سنت آن است که شفاعت از نظر عقل، بی اشکال است و از نظر دلایل نقلی اعتقاد به آن واجب و لازم است .
در ادامه این مبحث مطرح است که چه کسانی شفاعت می کنند بنا به تقسیم شفاعت به تشریعی و تکوینی و پس از آن شفاعت تشریعی در دنیا و آخرت ، شافعان نیز به دو دسته تقسیم می شوند .
شافعان شفاعت تشریعی در دنیا عبارتند از : فرشتگان ، پیامبران ، توبه ، مؤمنان ، قرآن ، ایمان و عمل صالح و اما شافعان شفاعت تشریعی در آخرت عبارتند از : فرشتگان ، اصحاب اعراف ، قرآن ، شاهدان ، مؤمنان ، پیامبران ، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و خداوند سبحان می باشند .
و اینکه چه کسانی شفاعت می شوند از آنجایی که اگر نام عده ای و یا گناه خاصی در این زمینه یادآور شود ، موجب تجری یک گروه و رکود گروه دیگری می شود ، لذا در این بحث در آیات و روایات به چند مبحث کلی اشاره گردیده است . ضمن آنکه شرط موحد و یکتاپرست بودن را باید داشته باشند .
بنابراین اصحاب یمین یکی از کسانی هستند که شفاعت می شوند و مرتکبان گناهان بزرگ نیز مشمول شفاعت واقع می شوند و همچنین اصحاب اعراف نیز از جمله مشمولین شفاعتند .

شرایط شفاعت شوندگان عبارتند از:

1- اعتقاد به وحدانیت خداوند
2- شیعه دوازده امامی بودن
3- داشتن ایمان
4- ظالم نباشد
5- اعتقاد به شفاعت
6- نماز را سبک نشمارد
باید دانست که عده ای نیز از شفاعت محرومند از قبیل :
1- کافران
2- مشرکان
3- منحرفین از حق
4- ستمگران
5- رانده شدگان
6- محرومین از بهشت
7- کسانی که برای همیشه در آتش جهنمند
8- مرتدین
9- مسخ شدگان
10- شکایت شوندگان
11- مجرمین
12- یهودیان
13- منافقین
در ادامه مباحث با پاسخ به اشکالات وارده بر شفاعت آن را از دیدگاه عقلی نیز اثبات می نماییم و دانستن این مطالب مورد نیاز است که :
1- اگر چه شفاعت فقط در بعضی از انواع مجازاتها باشد با تحمل سایر مجازاتها برزخ و ترسهای روز قیامت ، بنابراین هم اصل حکم و تعیین عقاب آن موافق عدل است و هم برطرف ساختن آن به واسطه شفاعت .
2- تردیدی نیست که سنت خدا واحد و روش او مستقیم و یکنواخت است . ولی این سنت یکنواخت فقط بر اساس یک صفت از صفات او یعنی صفت «تشریع و حکم» بنا نشده و تا هیچ حکم و جزائی از مورد خود تخلف نکند ، بلکه این سنت مبتنی بر تمام صفات عالیه اوست و وقوع شفاعت و مرتفع شدن عقاب به واسطه آن ، از نظر اینکه نتیجه اسباب مختلفی مانند رحمت و مغفرت و حکم و قضاء است هیچگونه اختلاف و تغییری در سنت جاریه حق تولید نمی کند .
3ـ وعده شفاعت هنگامی موجب تجری بر معصیت می شود که : اولاً ـ تعیین مجرم به نام و نشان یا تعیین گناهی که شفاعت در آن واقع می شود بطوریکه هیچگونه ابهامی در آن باقی نماند . آنهم بصورت منجز نه اینکه معلق بر شرط مشکوک الوجودی بوده باشد . ثانیاً ـ شفاعت به طور مطلق در تمام انواع گناهان در تمام ازمنه بطوریکه اثر آن را به کلی معدوم کند ، نیست ، بنابراین شفاعت موجب تجری نمی شود .
4ـ آیات دلالت صریحی بر ارتفاع عقاب در قیامت پس از ثبوت جرم و عقاب در حق مجرمین ندارد ، بلکه منظور از شفاعت انبیاء این است که آنها با وساطت میان خداوند و بندگان به این طریق که احکام و دستورات حق را از راه وحی می گرفته و به مردم برسانند و آنها را هدایت کنند ، مقدمات نجات آنها را در آخرت فراهم می سازد .
پس از اثبات شفاعت با دلایل عقلی بهتر است سخن را با یک دلیل نقلی به پایان ببریم .
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) :
«اسعد الناس شفاعتی یوم القیامه من قال لا اله الا الله خالصاً من قبله او نفسه»
بیش از همه کسانی به شفاعت من در روز قیامت خوشبخت می شوند که قلباً و از سوی اخلاص به خدا ایمان داشته باشند .

پی نوشتها:‍

1ـ سوره انبیاء / آیات 26 و 27
2ـ سوره زخرف / آیه 86


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در جمعه 88/8/8 و ساعت 1:41 صبح | نظرات دیگران()

شفاعت در آموزه های قرآنی

شفاعت و شفیع گرفتن پیامبران الهی و ائمه اطهار(ع) از جمله مسایلی است که بسیاری از فرقه های اسلامی، به ویژه شیعیان به آن اعتقاد دارند.
اما اینکه شفاعت چگونه است و در چه شرایطی تحقق می یابد نکته ای قابل تأمل است که بیان و شرح آن می تواند به روشن شدن اصل این موضوع کمک شایان نماید. نویسنده کوشیده است گذرا و اجمالی نگاهی به این مبحث داشته باشد. مطلب را با هم از نظر می گذرانیم.

مفهوم شفاعت

بارها در کودکی اتفاق افتاده که کاری را انجام می دهید بی آن که از پیامدهای آن آگاه باشید و یا اگر آگاه هستید از روی جهالت و هوس های زودگذر و احساسات آن را انجام می دهید. در این حالت است که در برابر پدر قرار می گیرید و از خشم و عصبانیت رو زرد می کنید. تنها چاره کار وساطت مادر و دایی و خاله و عمه است کسانی که پدر به نظرات آنان توجه می کند و کوتاه می آید. اگر پدربزرگ و مادربزرگی هم واسطه شود که نور علی نور است. این جاست که یکی پا پیش می گذارد و واسطه می شود و از پدر می خواهد که از شما درگذرد. پدر نیز به حرمت و احترام دیگری کوتاه می آید و از او می گذرد. شفاعت به معنای همراهی کس دیگر برای پوزش خواهی است. از این روست که در مفردات الفاظ قرآن کریم راغب اصفهانی درباره واژه شفاعت در قرآن آمده است، شفاعت، انضمام و پیوستن به دیگری برای یاری رساندن به وی و درخواست کمک از او است. کاربرد آن بیش تر در مورد قرار گرفتن مقامی برتر و گرامی تر در کنار شخصی پایین تر است. شفاعت در قیامت نیز همین معنا را دارد.(مفردات راغب اصفهانی ص 457 ذیل واژه شفع)

انواع شفاعت

البته علامه محمدحسین طباطبایی بر این باور است که شفاعت گاهی تکوینی است که به هر سببی در عالم اسباب اطلاق می شود و گاهی تشریعی است که به عالم ثواب و عقاب و پاداش و کیفر مربوط می باشد و محل آن در آخرین موقف و ایستگاه قیامت است. در این جاست که شفاعت کننده تقاضای مغفرت شفاعت شونده را می کند تا بدین وسیله وارد دوزخ نشود یا با شفاعت او برخی از کسانی که وارد دوزخ شده اند بیرون آورده شوند. (تفسیر المیزان ج 1 ص 173)
خداوند در آیه 159 سوره آل عمران تأثیر وساطت و شفاعت پیامبران در پیشگاه خداوند برای آمرزش گناهان را مطرح می کند و در آیه 97 و 98 سوره یوسف نمونه ای از آن را بیان می کند. در آیه 64 سوره نساء خداوند توضیح می دهد که چگونه شفاعت پیامبران می تواند تأثیرات شگرفی به جا بگذارد. به این معنا که اگر مردمانی که گناه پیشه کرده و بر خود ستم روا داشته بودند اگر پیامبران خویش را واسطه می کردند تا ایشان در پیشگاه خداوند واسطه می شدند دچار عذاب و خشم الهی نمی شدند. از این رو از امت اسلام می خواهد که پیامبر(ص) را واسطه قرار دهند و شفاعت وی را همانند سخن خویش نشمارند؛ زیرا طلب و درخواست استغفار پیامبر(ص) در پیشگاه خداوند از ارج و قرب بسیاری برخوردار است و هرگز رد نمی شود. در آیه 79 سوره اسراء مقام شفاعت به عنوان مقامی والا و ارجمند در پیشگاه الهی مطرح می شود و در تفسیر نور الثقلین روایت می شود که مراد از مقام محمود و پسندیده ای که پیامبر(ص) با تهجد شبانه بدان دست می یابد مقام شفاعت امت است. (تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 211 حدیث 402) بنابراین مقام شفاعت و کاربردهای آن نشان می دهد که مقامی مهم و بلندی است که کسی جز برخی از اولیای الهی بدان دست نخواهند یافت.

ویژگی های شفاعت

آیات قرآنی شفاعت های غیرالهی را یک اصل کلی بی فایده می شمارد. به این معنا که در آیاتی تاسیس اصلی می کند که آن عدم تاثیرگذاری شفاعت است. بنابراین نمی بایست امید به پذیرش و تاثیر شفاعت غیرخداداشته باشیم. از جمله این آیات می توان به سوره طه آیه 109 و یونس آیه 3 و سباء آیه 23 اشاره کرد که در این آیات سخن خداوند اینگونه است: و لاتنفع الشفاعه عنده؛ شفاعت نزد پرودگار سودی نمی بخشد و یا عبارتی که این مفهوم و معنا را بیان می کند.

شفاعت با اذن الهی

با این همه خداوند امید به شفاعت را در همین آیات و آیات مشابه بر می انگیزد و با استثنا کردن اشخاص و مسایلی شفاعت را مورد تاکید و تایید قرار می دهد. اشخاصی از اولیای خداوند در اموری جز شرک بالله استثنا می شوند تا این اشخاص به اذن الهی در اموری جز شرک به خداوند شفاعت کنند و گناهانشان آمرزیده و یا از دوزخ رهایی یابند پس از آن که در آن وارد شده و گرفتار آن گردیده و زمانی در آن عذاب شده اند.
این اشخاصی که مجاز می شوند تا به اذن و دستور الهی شفاعت کنند، بندگان خاص الهی هستند که گاه از آنان به عباد مکرمون (انبیاء آیه 26 و 28) یاد می شود. البته این عباد مکرمون تنها انسان ها نیستند بلکه حتی فرشتگان خداوند نیز به اذن الهی می توانند در حق انسان ها و جنیانی که شرک به خدا نورزیده اند شفاعت کنند. (انبیاء آیه 26 و 28 و نیز نجم آیه 26 و نگاه کنید مجمع البیان ج 7 و 8 ص 71 و نیز کشاف زمخشری ج 3 ص 113که ولد در آیه را بر فرشتگان بار کرده اند)
بنابراین ویژگی مهمی که قرآن برای شفاعت بیان می کند در غیر شرک به خداوند و از سوی برخی اولیای خاصی است که از مقام بلند و محمودی برخوردار می باشند.
در آیه 255 سوره بقره و آیه 3 سوره یونس و آیات دیگر تاثیر شفاعت این شافعان خاص را منوط به اذن الهی دانسته است که خود شرطی مهم و اساسی است. از این رو شفاعت بدون اذن الهی در قیامت تاثیری نخواهد گذاشت و فایده و سودی برای شفاعت شوندگان ندارد . (بقره آیه 123 و 254 و مریم آیه 85 و 87)

شرایط شفاعت

قرآن برای شفاعت شفاعت کننده و شفاعت شونده شرایطی را مطرح کرده است که از مهم ترین شرایط در شفاعت کننده داشتن مقام محمود و کرامت است. تنها برخی از اولیای الهی به این مقام دست می یابند و از میان بندگان الهی شماری اندک هستند که می توانند در برابر خداوند ایستاده و تقاضای بخشش و شفاعت در حق دیگران نمایند.

دوری از شرک

از شرایط مهم شفاعت شونده این است که اهل توحید و از شرک به خدا مبرا باشد. خداوند در آیه 86 سوره زخرف ملاک برخورداری از مقام شفاعت را توحید و اعتراف به آن دانسته است. علامه طباطبایی مقصود از عبارت شهد بالحق را اعتراف به توحید دانسته و آن را شرط اساسی برای شفاعت بر می شمارد. (المیزان ج 18 ص 127)
در برخی از آیات نیز از جمله آیه 72 سوره مریم بر این حکم و قضای الهی تاکید می شود که همه کافران و فاسقان و مشرکان وارد دوزخ می شوند و از این میان کسانی که از پلشتی ها دوری ورزیده اند از دوزخ رها می شوند. در آیه دیگر توضیح می دهد که مخلدان در دوزخ تنها اهل شرک می باشند؛ زیرا خداوند از همه گناهان به شفاعت و یا غیرشفاعت می گذرد و فقط از گناه کسانی که شرک ورزیده اند نمی گذرد.

خشیت از خداوند

آیه 28 سوره انبیاء یکی از شرایط شفاعت کننده را خوف و خشیت از خداوند بر شمرده است چنان که در همین آیه آنان را اهل رضایت دانسته است. این بدان معناست که برای شفاعت کننده شرایط سخت و دشواری است که از آن جمله می توان به رضایت و خشنودی خداوند از شفاعت کننده اشاره کرد. این شرط خود بیانگر آن است که تنها برخی از اولیای الهی که به مقام رضا دست یافته می توانند شفاعت کنند. از این رو می بایست مقام رضا را از مقامات عباد مکرمون دانست.
به سخن دیگر عباد مکرمون کسانی هستند که از ویژگی ها و صفات خاصی برخوردار می باشند که از جمله آن ها دارا بودن مقام رضا (انبیاء آیه 26 تا 28) عقل و خردورزی کامل (زمر آیه 43) علم به استحقاق شفاعت شوندگان و آگاهی به ذات و خصوصیات آنان (از ظاهر و باطن و خفی و اخفی) که علم خاص و آگاهی تام و تمامی است (زخرف آیه 6) قدرت بر تاثیرگذاری (یس آیه 23 و نیز یونس آیه 18) و مالکیت و فرمانروایی (زمر آیه 43 و 44 و نیز نجم آیه 25 و 26) می باشد.
اگر به شرایط شفاعت کننده در این آیات توجه شود دانسته می شود که تنها برخی از بندگان خاص می توانند دارای این ویژگی ها باشند تا بتوانند به مقام شفاعت برسند. شخصی که دارای علمی همانند علم الهی باشد و قدرت و مالکیت تصرف در کائنات داشته باشد تنها خلیفه الهی و انسان کاملی است که در دنیا در مقام خلافت کامل بوده است. این بیانگر آن است که تنها اولیای معصوم چون پیامبر(ص) و امامان(ع) می توانند به چنین مقامی دست یابند و از پیامبران(ع) نیز تنها آن هایی که به مقام خلافت الهی کامل دست یافته باشند.
از شرایط شفاعت شونده نیز یک شرط اساسی مطرح است که آن توحید و عدم شرک به خداوند است و در حقیقت هرکسی هرگناهی داشته باشد و حتی معاد و نبوت را نپذیرفته باشد به شرط آن که اهل توحید باشد می تواند از دوزخ رها شود و درحقیقت جزو خالدین در دوزخ نخواهد بود و به حکم توحید از دوزخ رهایی می یابد. اینان کسانی هستند که از شفاعت عام پیامبر(ص) برخوردار خواهند شد. البته برخی شفاعت را تنها تا موقف اخیر پیش از دوزخ دانسته اند ولی با توجه به حکم الهی و کرامتی که به پیامبر(ص) داده شده است می توان گفت که شفاعت ایشان شامل کسانی هم می باشد که در دوزخ نیز می افتند و با شفاعت آن حضرت(ص) رهایی می یابند و پس از دوزخ و تعذیب از اخلاد آن رها می شوند. این همان مقام ارتضا است که بدان پرداخته می شود.
هرکسی از شفاعت شوندگان در مرتبه ای از شفاعت برخوردار می شوند. برخی در موقف های دنیوی و یا برزخی و برخی دیگر در مواقف قیامتی و برخی دیگر در دوزخ از شفاعت آن حضرت(ص) برخوردار می گردند.
شفاعت کنندگان در آخرت متعدد هستند و هریکی گروهی را شفاعت می کنند. (مدثر آیه 48) از این رو هر معصومی که در مقام انسان کامل و مکرمیت است به شفاعت برمی خیزد.
قرآن شماری را به طور مشخص به عنوان شفاعت کننده برشمرده است که از آن میان می توان به حضرت ابراهیم(ع) اشاره کرد. وی حتی در دنیا خواست که برای چند گروه شفاعت کند که از جمله آنان قوم لوط بوده است. (هود آیه 74 و 76) با این همه آن حضرت مامور می شود تا از شفاعت از این گروه دست بردارد؛ زیرا عذاب ایشان حتم و حکم قطعی الهی بوده است. شاید علت این که شفاعت از سوی آن حضرت مطرح می شود از آن روست که آنان را مردمانی موحد ولی فاسق بر می شمارد، زیرا یکی از علل عذاب در دنیا فسق افراد و یا جامعه است. یعنی افرادی که اهل ایمان و توحید هستند و مشرک نیستند ولی اهل فسق و فجور هستند به غضب الهی دچار می شوند و این ها در آخرت نیز پس از عذاب دوزخ به حکم این که خالدین تنها اهل شرک می باشند از دوزخ رهایی می یابند. مجادله گری حضرت(ع) با فرشتگان شاید با توجه به این مسئله بوده است. والله اعلم (همان)
پس از شفاعت است که شفاعت شوندگان از خوف و ترس رهایی می یابند و تا آن زمان در خوف و ترس قرار دارند به ویژه که شعله ور شدن دوزخ را می نگرند که به سوی ایشان می آید. با شفاعت است که آرامش در ایشان تحقق می یابد. (سباء آیه 23 نگاه کنید مجمع البیان ج 7 و 8 ص 609).
پیامبر اکرم(ص) از دیگر کسانی هستند که اهل شفاعت می باشند. (آل عمران آیه 159 و نیز نساء آیه 64 و 113 و انفال آیه 33 و آیات دیگر)
از خصوصیات و ویژگی های اختصاصی پیامبر(ص) آن است که در روز قیامت از شفاعت گسترده ای برخوردار می باشد و خداوند در بیان شفاعت ایشان می فرماید: ولسوف یعطیک ربک فترضی (ضحی آیه 5)
در روایتی منقول از امام باقر(ع) آیه مزبور به شفاعت تفسیر شده است (تفسیر فرات کوفی ص 571 و بحار الانوار ج 8 ص 57) و از آن استفاده می شود که شفاعت آن حضرت گسترده و پردامنه است تا آن جایی آن حضرت شفاعت می کند تا خشنود شود. (مجمع البیان ج 9 و 10 ص 765)
فرشتگان (انبیاء آیه 26 و 28 و سبا آیه 23 و نجم آیه 26 و غافر آیه 49) و نیز مومنان (مریم آیه 87) البته در برخی از درجات (مجمع البیان ج 5 و 6 ص 820 و المیزان ج 14 ص 111) و نوح(ع) (هود آیات 37 و 45) و اصحاب اعراف (اعراف آیه 47) از اهل شفاعت هستند که می توانند شفاعت کننده و ماذون به آن است.


 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در جمعه 88/8/8 و ساعت 1:37 صبح | نظرات دیگران()

شفاعت بى قید و شرط نیست

شفاعت بى قید و شرط نیست و اصل شفاعت، شفاعت کننده و شفاعت شونده همه به اجازه و اذن خداوند است. علاوه بر آن، شفاعت شونده باید واجد شرایطى باشد که برخى از آنها ذکر شد و اگر کسى واجد شرایط نباشد مورد شفاعت قرار نمى گیرد؛ هر چند که همسر پیامبر باشد.
حدود سى آیه در قرآن مربوط به شفاعت است که به چند دسته تقسیم مى شوند:
? - آیاتى که شفاعت را نفى مى کنند، مانند:« یوم لا بیع فیه و لا خله و لا شفاعه» روزى که معامله و دوستى و شفاعت در آن نیست. (سوره بقره، آیه ???).
? - آیاتى که تنها به شفاعت خداوند صراحت دارند. مانند: «ما لکم من دونه من ولى و لا شفیع» برایتان غیر از او هیچ یاور و شفاعت کننده اى نیست. (سوره سجده، آیه ?)
? - آیاتى که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد مى کنند. مانند: «من ذالذى یشفع عنده الا باذنه» چه کسى در نزد او ]خداوند[ شفاعت مکند مگر به اذنش. (سوره بقره، آیه ???).
? - آیاتى که شرایط شفاعت شوندگان را بیان مى کنند. مانند:
الف) «و لا یشفعون الا لمن ارتضى» شفاعت نمى کنند مگر براى کسى که مورد رضایت خدا باشد.
ب) «ما للظالمین من حمیم و لا شفیع» براى ستمکاران، دوستدار و شفیعى نیست.
ج) «و سینغفرون للذین آمنوا» فرشتگان براى کسانى که ایمان آورده اند دعا و استغفار مى کنند.
از آیات گذشته روشن مى شود که شفاعت بى قید و شرط نیست و اصل شفاعت، شفاعت کننده و شفاعت شونده همه به اجازه و اذن خداوند است. علاوه بر آن، شفاعت شونده باید واجد شرایطى باشد که برخى از آنها ذکر شد و اگر کسى واجد شرایط نباشد مورد شفاعت قرار نمى گیرد؛ هر چند که همسر پیامبر باشد. چنانکه همسر نوح و لوط(ع) به علت فسق مشمول شفاعت نمى شوند.
چنین شفاعتى مردم را تن پرور بار نمى آورد. زیرا شفاعت، تنها شامل تلاشگرانى است که براى ادامه راه نیاز به قدرتى دارند که در کنار آنان باشد.
چنین شفاعتى ایستادن در برابر اراده خداوند نیست. زیرا خداوند هم اراده کرده است مجرم را کیفر دهد و هم خواسته که گروهى مشمول رحمت و عفو قرار گیرند.
پیداست که شفاعت بدین معنا نیست که رحم دیگران بیش از خداست. چون اولیاء خدا به لطف و رحمت او اجازه شفاعت مى گیرند.
پیداست که شفاعت، اراده خداوند را تغییر نمى دهد بلکه همانند توبه است. آرى، گناه کارى که اولیاء خدا به او لطف کنند حالت دیگرى غیر از توبه دارد. ضمنا در دنیا راه بخشش گناه متعدد است.
شفاعت از شفع گرفته شده و آن در اصل به معنى جفت گرفته شده است. و در واقع مثل این است که شخص شفیع با وسیله ناقص شفاعت شده، ضمیمه مى شود و تشکیل یک زوج مى دهد که با آن جلب منفعت یا دفع ضرر از خود مى کند. البته نه هر نفع و ضررى زیرا در مواردى که اسباب طبیعى، ایجاب خیر و شر مى نمایند مانند گرسنگى و تشنگى، هرگز شفاعت نمى طلبیم بلکه به دنبال اسباب طبیعى مى رویم. ما فقط در مورد سود و زیانها که از ناحیه اجراى قوانین عمومى یا خصوصى اجتماع به ما متوجه مى شود، شفاعت مى طلبیم با این توضیح که میان مولا و بنده و هر حاکم و محکومى احکامى وجود دارد که اگر به آن عمل شود مستوجب پاداش خواهد بود.
گاهى این پاداش، مدح و تمجید است و گاهى منافع مالى یا مقامى و برعکس، اگر مکلف سرپیچى و مخالفت نماید مستوجب کیفر و مجازات مى شود که گاهى مذمت و توبیخ است و زمانى هم ضرر مادى یا معنوى خواهد بود. بنابر این در باب احکام دو نوع قرار داد است: یکى قرارداد اصل حکم و دیگرى قرارداد تبعات و نتیجه حکم که پاداش موافقت و کیفر مخالفت تعیین مى گردد.
این یک اصل قطعى است که در جمیع انواع حکومتهاى عمومى در میان ملتها و حکومتها نسبت به زیر دستان؛ حکمفرماست.
اگر کسى بخواهد بدون تهیه مقدمات به پاداشى برسد و یا از مجازاتى برهد، اینجاست که مورد شفاعت و تاثیر آن است. البته نه در همه جا و براى همه کس. چه اینکه کسى که اصلا لیاقت نیل به کمالى را دارا نیست و یا اساسا رابطه اى میان او و آن که شفاعت نزد او مى شود وجود ندارد. زیرا شفاعت یک سیر مستقل نیست. بلکه متمم و مکمل سبب است. از طرفى تاثیر شفاعت شفیع، یک تاثیر گزاف و بى جهت نیست بلکه باید شفیع متوسل به چیزى شود که در کسى که نزد او شفاعت مى کند موثر گردد و طالب شفاعت را به ثواب منظور برساند و یا از عقاب و کیفر نجات بخشد. بنابر این شفیع از مولاى بنده در خواست نمى کند که از مقام مولویت خود و عبودیت بنده اش صرف نظر کند. همچنین از وى تقاضا نمى کند که از حکم و تکلیف خود دست بردارد. و نیز از او نمى خواهد که قانون مجازات خود را در همه جا یا در این مورد معین ابطال کند.
خلاصه اینکه شفاعت کننده نه تاثیرى در مقام مولویت و عبودیت دارد و نه در حکم و نه جزاى حکم، بلکه او با قبول این جهات سه گانه، متوسل به یکى از جهات زیر شده و مقصود خود را به کمک آن عملى مى سازد:
الف) صفاتى که در شخص مولا وجود دارد و مستوجب عفو و اغماض است مانند بزرگى و کرم و بخشش و شرافت او.
ب) اوصافى که در بنده است و مقتضى ترحم بر او است مانند فقر و مذلت و کوچکى و پریشان حالى او.
ج) اوصافى که در خود شفیع است مانند نزدیکى او به مولا و داشتن شخصیت و مقام در نزد وى. از این بیانات روشن مى شود که کاربرد شفاعت این است که یک رشته عوامل موثردر رفع عقاب را بر عوامل ایجاب کننده آن، برترى مى دهد.
در حقیقت شفاعت یعنى واسطه شدن در رساندن نفع و یا دفع ضرر از کسى به عنوان حکومت نه به عنوان مبارزه و تضاد. در ضمن، معلوم شد که شفاعت از انواع سبب است. زیرا آن عبارت است از وساطت سبب نزدیک در میان سبب بعید و مسبب آن.
سببیت خداوند از دو جهت ممکن است مورد توجه قرار گیرد: نخست از جهت تکوین یعنى اینکه تاثیر از ناحیه او شروع مى شود و اسباب به او منتهى مى شوند. دیگر از جهت تشریع، یعنى بر ما منت گذارده و دستوراتى را مقرر داشته است و پاداشها و کیفرهایى در عالم دیگر براى پیروى یا مخالفت آنها قرار داده است و پیغمبرانى براى اتمام حجت فرستاده است. بعضى از آیات، بیان کننده شفاعت تکوینى مى باشد. یعنى وساطت علل و اسباب در میان او و مخلوقاتش در تنظیم وجود و بقاء آنهاست. اما بعضى از آنها در مورد شفاعت تشریعى است که در مورد خداوند متعال، صادق است مانند آیه ?? از سوره سبا، آیه ??? از سوره طه، آیه ?? از سوره نجم، آیه ?? از سوره انبیاء و آیه ?? از سوره زخرف.
این آیات مقام شفاعت را براى عده اى از ملائکه و افراد بشر به اذن و رضاى خداوند تثبیت مى کند و در واقع خداوند این مقام را به آنها بخشیده بنابر این آنان با توسل به رحمت و عفو و مغفرت و سایر صفات عالیه خداوند مى توانند بنده گناه کارى را که مستوجب عقوبت گردیده مشمول رحمت و آمرزش حق سازند.
بر اساس آیات قرآن کریم خداوند مى تواند بر اثر شفاعت، عملى را به عملى دیگر تبدیل کند. همچنان که ممکن است عمل موجودى را معدوم یا عمل کمى را زیاد و یا عمل معدومى را موجود سازد. خلاصه خدا هرچه اراده کند، انجام مى دهد البته همه کارهاى او از روى مصلحتى و علتى است. در این صورت چه مانعى دارد که یکى از این مصالح و علل، شفاعت انبیا و اولیاء و بندگان مقربش باشد که نه گزاف است و نه ظلم.

مشمولین شفاعت

مشمولین شفاعت همان اصحاب یمینند. یعنى از دین و اعتقاد صحیح برخوردارند. از آیه اول سوره نساء استفاده مى شود، تنها گناهان کبیره است که تا قیامت باقى مى مانند و الا کسانى که مرتکب گناهان صغیره شدند به مفاد این آیه، مورد عفو قرار مى گیرند.
«ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه یکفرون عنکم سیئاتکم »
منظور از دادن نامه عمل به دست راست پیروى از امام و پیشواى حق و ازدادن به دست چپ پیروى از پیشواى باطل و گمراه کننده است. باز در جاى دیگر خداوند فرموده است.
و لا یشفعون الا لمن ارتضى (انبیاء ??).
بر اساس این آیه، شفاعت تنها در حق کسانى است که خدا از آنها خشنود است. در اینجا خشنود بودن را مطلق ذکر کرده و آن را مقید به عمل و چیز دیگرى نکرده است. لذا معلوم مى شود منظور خشنودى از خود آنها یعنى از دین آنها و نه خشنودى از اعمالشان. بنابراین مفاد این آیه هم منطبق بر آیات سابق مى شود. از مجموع این آیه ها نتیجه مى گیریم که مشمولین شفاعت کسانى هستند که معتقد به دین حق مى باشند اما گناهان کبیره اى انجام داده اند. ( ?)

شافعین

شفاعت بر دو قسم است: شفاعت تکوینى و شفاعت تشریعى
شفاعت تکوینى عبارتست از وساطت علل وجودى در میان خداوند و موجودات دیگر. از این نظر تمام اسباب و علل وجودى، شفیع محسوب مى شوند. شفاعت تشریعى نیز خود بر دو قسم است: یکى شفاعت کنندگان در دنیا که سبب مغفرت، آمرزش و قرب الهى مى شوند. موارد زیر را مى توان از جمله این شفاعت کنندگان برشمرد:
(?) توبه، (?) قرآن (?) و ایمان (?) عمل صالح، مساجد، مکانهاى متبرک، روزهاى شریف، انبیاء، ملائکه و مومنان.
دیگر شفاعت کنندگان در جهان آخرت و قیامت، یعنى ملائکه، انبیاء، شهدا. از آیه ??? سوره بقره، این گونه استفاده مى شود که منظور از شهدا، شاهدان اعمال هستند نه کشته شدگان در راه خدا.

پى نوشتها:

?- ر. ک. تفسیر المیزان، ج ،ص.
?- سوره زمر، آیه ??.
?- سوره مائده، آیه ??.
?- سوره حدید، آیه ??.
منبع: فصلنامه کوثر

 نوشته شده توسط محمد جوانمردی در جمعه 88/8/8 و ساعت 1:35 صبح | نظرات دیگران()
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
درباره خودم

معاد شناسی
محمد جوانمردی
این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 12
بازدید دیروز: 13
مجموع بازدیدها: 182706
فهرست موضوعی یادداشت ها
آرشیو
جستجو در صفحه

خبر نامه