سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
در کتاب نخستین نوشته شده است : ای پسر آدم! رایگان یاد ده؛ همان گونه که رایگان یاد گرفتی . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: جمعه 103 فروردین 31

روزنامه جمهوری اسلامی 29/11/1387 صفحه گزارش


*****
رواج عرفان دروغین در بازار مکاره




  • ناهید جعفرپور کامی
    باب مکاتب نامتعارف انحرافی این روزها حسابی باز شده است . این مکاتب انحرافی با زرق و برق های کاذب خود به خوبی مشتری جمع می کنند. مشتری هایشان هم عمدتا جوانانی هستند که تشنه توجه هیجان و کنجکاوی اند. و برای ارضای نیازهای معنوی خود به هر سوراخی سرک می کشند. دست اندرکاران مکاتب انحرافی اصولا با انگیزه های مادی و نه خدایی و معنوی جوانان را جذب می کنند یک سری عقاید بی ریشه و بی هویت به خوردشان می دهند و بعد هم با دنیایی از افکار مشوش سئوال های بی پاسخ لذت های کاذب و توهم رهایشان می کنند.
    علت اصلی گرایش گروهی از افراد به ویژه جوانان ما به فرقه های خاص موسوم به عرفان خارج در چارچوب شریعت حق الهی عدم شناخت آگاهی و بصیرت از شیوه های وهمی و خیالی این گروه یا افتادن به دام شیطان انسی است که بر اثر غفلت یا عامل جهل خود این افراد اتفاق می افتد. با نگاهی به تاریخ می توان رد پای این گونه عرفان های توهمی و شیطانی را حتی در قالب دین و مذهب پیدا کرد کما اینکه دکان های خواب و مشاهدات و مکاشفات فال بینی ها و کتاب باز کردن ها جادوگری ها و احضار ارواح و اجنه کم کم شکل های مدرن آن مثل مثل هپینوتیزم و مدیتیشن رونق گرفت و امروز در قالب فرقه های شیطان پرستی بیانگر این است که بشر همیشه دنبال میل فطری پرستش و عشق ورزی خود بوده . این مکاتب با درک وجود چنین میلی در انسان یک روز در قالب معنویاتی چون مکاشفات و یک روز در تفکر مادی گرایی تلاش کرده تا او را از معنویت و غیب جدا و در ماده و فرقه های توهمی و اسم های گوناگون محصور کند.
    بی تردید نشانه بارز مخرب بودن این فرقه ها عدم رشد کمالات انسانی در گروندگان به آن و رواج سواستفاده های جنسی اخلاقی و مالی است که بعضا در این کلاس ها دیده می شود. اگر یکی از آنها اتفاقی به تورتان بخورد و پای درد دلش بنشینید به خوبی می فهمید که چه اتفاقات عجیب و غریبی در میانشان رخ می دهد. وقتی با مردی که دخترش در دام یکی از این افراد افتاده و دچار مشکلات روحی و روانی شده به گفت و گو می نشینم وی می گوید : چند روزی بود که دخترم دیر به خانه می آمد به داخل اتاقش می رفت و در را محکم می بست . طوری که یک روز با انجام این کارش اعصابم به هم ریخت و با عصبانیت به داخل اتاقش رفتم و بعد از صحبت های فراوان متوجه گرفتاری اش شدم و برای یادآوری جایگاهش سیلی به صورتش زدم نگاهم کرد و گفت : دیگه جای من توی این خونه نیست . با وجود اینکه تنها با دخترم در یک خانه زندگی می کردیم اما آن روز من را تنها گذاشت و شب از خانه بیرون رفت . تحمل تنها بیرون رفتن لیلا را نداشتم به دنبالش رفتم . سر کوچه سوار ماشینی شد و به راه افتاد دستپاچه شدم و نمی دانستم ماشین هست که آنها را تعقیب کنم یانه از شانس وانتی جلویم ایستاد و به سرعت آنها را تعقیب کردیم . در راه ماجرا را به راننده گفتم ولی جز تعقیب نتوانستم کاری کنیم . آنها به داخل خانه ای رفتند و چون دیوارهای خانه آنقدر بلند بود نمی توانستیم کاری بکنیم . سریع زنگ زدم 110 اما تا موقعی که آنها بیایند زمان گذشت و افراد آن خانه دوباره به راهشان ادامه دادند و دوباره تعقیب شان کردم وقتی به نزدیکی خانه مان رسیدند لیلا که حال خوشی نداشت پیاده شد و پسری هم که همراهش بود به راهش ادامه داد تا از لیلا دور شد.
    وقتی جلوی لیلا رسیدم باهمان حال ناخوشش او را به اتاق بردم . لیلا تمام ماجرا را مو به مو برایم تعریف کرد و گفت که مدتی است به کلاس های عرفانی می روم و در این مدت که به این کلاس ها می رفتم با پسری آشنا شدم و ماجرا را با استادم در میان گذاشتم استاد هم من را با آن پسر صیغه کرد و گفت : « اگر نزدیکی زیادی هم با هم داشته باشید اشکالی ندارد حالا شما زن و شوهر هستید » و گفت : یک روز قرار گذاشتیم به همراه مقداری پول به خانه ای برویم وقتی که آنجا رسیدیم آن مقدار پول را به او دادم و گفتم با من کاری نداشته باش . گردی را درون آب حل کرد و به من داد و گفت بخور! چون حال درستی نداشتم پس از مدتی گفتم مرا به خانه ببر در حالیکه او همان زمان تمام حسابهای بانکی ام را خالی کرد.
    وقتی پیگیر ماجرا شدم دیدم در آن خانه کسی زندگی نمی کند. حالا دخترم تنها و افسرده و سرخورده با کلی بیماری روحی دست و پنجه نرم می کند. نمی دانم چه کار باید بکنم دختری که مهربان و دوست داشتنی بود با این کارش از چشمم افتاد و من را با کلی مشکلات تنها گذاشت . به کجا باید شکایت کنم چگونه باید دخترم را خوب کنم پاره تن من بود ولی حالا به موجودی بی جان تبدیل شده که امیدی به خوب شدن روحش نیست . ناامید و درمانده از همه جا به کجا باید پناه ببرم
    « فاطمه لطفی آذر یک کارشناس امور خانواده است که سالها به عنوان مبلغ علوم دینی کلاس هایی هم در زمینه عرفان دروغین برگزار می کند. او کتاب های زیادی هم با موضوعات دینی نظیر « فاطمه هستی » « آیین همسرداری » « توهم در ملاقات با امام زمان » « سر سحر » « رمضان ضیافت الله » « سرزیارت » و... منتشر کرده است .
    لطفی آذر از تجربه آشنایی با یکی از این افراد می گوید : « مدتی پیش خانمی که جذب همین کلاس ها شده بود به من مراجعه کرد. تعریف می کرد که در کلاس ما استادمان زن ها و مردها را به هم تزویج می کرد و خودش هم صیغه می خواند این خانم که خودش در این دام افتاده بود می گفت که بعد از مدتی مردی که من با او صیغه شده بودم نیست شد! به استادم اعتراض کردم که من همه چیزم را پای این مرد گذاشتم و حالا اصلا از او خبری نیست . حالا او تبدیل به آدمی شده با کلی مشکلات روحی ـ روانی ناشی از ضرباتی که از حضور در این کلاس ها خورده است .
    وی ریشه گرایش برخی از جوانان به مکاتب و فرقه های عرفانی دروغین را فطری بودن دین در وجود انسان ها می داند و می گوید : « اصلا علت اصلی گرایش به عرفان نیاز فطری انسان ها و توجه به منشایی است که تکیه گاهش باشد و بتواند در پرتو آن به نیازهای فطری وجودی اش جواب بدهد. محوری ترین حرکت شیطان برای بازداشتن انسان از حرکت صعودی قرار گرفتن در مسیر صراط مستقیم است اگر چه شاخه و برگ های گوناگونی دارد. پس در عین حال که فطرت یک محور زیبا برای عروج انسان دارد به دلیل حضور شیطان خطرناک ترین هم هست .
    این کارشناس علوم دینی در ادامه صحبت هایش می افزاید : حضور شیطان به خاطر این است که اجازه ندهد انسان آن مسیر فطری وجودی را سالم طی کند. لذا در این زمینه از حربه های گوناگونی استفاده می کند .در آیات قرآنی از زبان شیطان اشاره شده که آنها را به گمراهی می کشانم . آنها را به دام آرزوهای دور و دراز می اندازم دستورشان می دهم تا گوش های چارپایان را ببرند و امرشان می کنم تا آفرینش الهی را تغییر دهند. اینها نشان می دهند که شیطان در حوزه اراده انسان کار می کند. حوزه اراده من در واقع آن نیاز از وجود من است که یا آن را در مسیر درست ارضا نکردم یا به دلیل عدم عرضه صحیح یا به دلیل سستی دنبال پاسخگویی صحیح نبودم . اینجاست که حضور شیطان پررنگ می شود و آن راه های درست آسان را که همان صراط مستقیم است تغییر می دهد.


    لطفی آذر نیاز بیشتر انسان را رسیدن به کمال می داند و عنوان می کند : شرک هم همینطور است . یعنی بت پرست ها بر اساس فطرت درونی خود دنبال چیزی درخارج می گشتند. اما خدا دیدنی نیست . حقیقت توحید چشیدنی است . چنانچه در قرآن کریم داریم که خداوند می پرسد خالق زمین و آسمانها کیست می گوید الله . انحراف این حقیقت در وجود وقتی به وادی دیدن رفت شد بت پرستی در حقیقت ایجاد مسیر منحرف حرکت نکردن انسان در مسیری است که خدا قرار داده که این هم ریشه در غفلت جهل عدم معرفت تنبلی انسان و عدم شناخت سنن الهی در مسیر پرورش دارد. وقتی این حالت ایجاد شد زمینه برای آماده شدن مکاتب انحرافی از طریق شیاطین انسی و جنی فراهم می شود.
    این کارشناس علوم دینی رفاه را هم یکی از عوامل جذب جوانان به سوی این مکاتب معرفی می کند و می افزاید : اگر می بینیم گرایش به این مکاتب و دکان های غلط عرفانی در قشر مرفه جامعه بیشتر است و در قشر ضعیف جامعه کمتر به این دلیل است که قشر فقیر جامعه امکانات پاسخ دادن به این جلوه های شیطان را ندارند چون به هر حال گرایش به کلاس های این مکاتب و شرکت در برنامه هایشان مستلزم صرف هزینه است .
    وی ریشه گرایش های عرفانی که تازه باب شده را در اومانیسم می داند و می افزاید : اومانیسم به شکل های گوناگون روی انسان کار کرد. سابقه ورود اومانیسم به ایران به حدود 200 سال قبل برمی گردد . اومانیسم در بعد دین و معنا مسئله سکولار را مطرح کرد . سکولار یعنی راحتی در دین برای دنیا و جمع بین دین و دنیا. کسانی که به اینها رجوع می کنند همه شان در ضمیر وجودشان طالب معنا و خدا هستند اما چه به آنها عرضه می شود خدایی که راحت به دست بیاید دینی که راحت به دست بیاید دست به حجابش نمی زنند آنها یک سری نیازهای درونی را می گیرند و با پوشش راحت طلبی به خورد جوانان می دهند. سکولار در حقیقت راضی نگه داشتن مردم در سطح و ظاهر است . یکی از دلایل گرایش جوانان ما به این مکاتب این است که سختی در آنها نیست خبری از مبارزه و مجاهده نیست مقید نیستند از نامحرم پرهیز کنند می خواهند با چند ذکر این مسیر را طی کنند. شاید هم صورت قضیه ارضای کاذبی برای آنها به دنبال بیاورد ولی توهمی است .
    لطفی آذر در خصوص اینکه چطور این مکاتب راهشان را در کشور ما پیدا کردند اذعان کرد : از اول انقلاب در کشورمان باب مکاتب اعزامی باز شد. قبل از انقلاب چنین فرقه هایی نداشتیم چون کل نظام حاکم در انحراف بود. از آنجایی که امام راحلمان و به برکت خون شهدا این صراط مستقیم در کشور به عنوان ولایت فقیه ریشه گرفت شیطان قسم خورده وارد شد و به شکل گوناگون کارش را شروع کرد. آمد تا این فرهنگ را به شکل های گوناگون تبلیغاتی در فیلم ها بازی های کامپیوتری کارتون ها نوع پوشش ها و آرایش ها سیاست های گوناگون اینترنتی به خورد جوانان ما داد. تنها راه درمانش هم برگرداندن جوانان به معرفت حقیقی است .
    این مبلغ علوم دینی با اشاره به اینکه بسیاری از مکاتب ادعای ارتباط با امام زمان را هم دارند اظهار داشت : شاید اینگونه باشد اما توهمی و خیالی است . جوانان ما فطرتا امام را دوست دارند آنها هم معرفت کاذب به آنها می دهند.
    وی ادامه می دهد : آیا اگر ما صادقش را بدهیم جذب نمی شوند امام زمانی که این فرقه های انحرافی به جوانان می دهند وهمی است شاید در وهم و خیالش 2 روزی را هم ارتباط داشته باشد ولی بعد از مدتی سرخورده برمی گردند چون می بینند که از آن امام زمان واقعی در متن زندگی خبری نیست . در خواب و رویاها است ولی وقتی در فلان مشکل گیر کنند دیگر از امام زمانی که می شناسند خبری نیست !
    وی در پایان به این نکته بسنده می کند : صدها سر خورده از همین کلاس های عرفان به من مراجعه کردند. تک تک شان برایم نامه نوشتند که چطور جذب این کلاس ها شدند و عاقبت شان به کجا کشیده شد. وقتی من آن زیبایی و عمق تمام فرهنگ دین را جلویشان می گذارم کاملا گرایش پیدا می کنند. پس اگر آن کلاس ها برایشان جاذبه دارد به خاطر نیازهای خود ایشان است . جوان تشنه است . وقتی به آنها مراجعه می کند نمودی از آب را جلویش می گذارند. داخل این آب سم نامرئی است او سم نامرئی را نمی بیند و آب را می خورد و تا بخواهد آن سم در وجودش اثر بگذارد زمان می گذرد. ما باید سعی کنیم آن آب را به جوان بدهیم . اگر ما به جوانمان معرفت دین را بدهیم هرگونه فرهنگ انحرافی مقابلش قرار بگیرد چون او غنی و پر است جذبش نمی شود و وارد هر شوره زاری نمی گردد پس بستن راه عرفان منحرف یعنی باز کردن راه عرفان سالم .
    علت اصلی گرایش برخی از افراد و به ویژه جوانان به فرقه های خاص موسوم به عرفان خارج از چارچوب شریعت الهی عدم شناخت و آگاهی از شیوه های وهمی و خیالی این گروهها و در افتادن در دام شیاطین انسانی است
    متاسفانه بارزترین نشانه های مخرب بودن این فرقه ها عدم رشد کمالات انسانی در گروندگان به آن و رواج سواستفاده های جنسی اخلاقی و مالی در جلسات آنهاست
    پدر دختری که گرفتار کلاس های عرفان دروغین شده است : پس از مدتی که دخترم به این کلاس های به اصطلاح عرفانی رفته دچار مسایل خاصی شده که اکنون با بیماری افسردگی و سرخوردگی دست و پنجه نرم می کند
    خانم لطفی آذر نویسنده و کارشناس امور خانواده : از بدترین حالات شرکت کنندگان در کلاس های به اصطلاح عرفانی صیغه محرمیت و حتی ازدواج زنان و مردان علیرغم داشتن همسر است که متاسفانه در این میان مردان دروغین بسیار زود از کلاس ها فراری می شوند و آلودگی برای خانمهای شرکت کننده باقی می گذارند
    شرکت در کلاس های غلط انحرافی در قشر مرفه جامعه بیشتر است


  •  نوشته شده توسط محمد جوانمردی در یکشنبه 88/7/12 و ساعت 2:17 عصر | نظرات دیگران()

    -استمرار و توالى آفرینش

    این جهان آفرینش که مشهود ما است , عمر بیپایان ندارد و روزى خواهد رسید که بساط این جهان و جهانیان برچیده شود چنانکه قرآن همین معنى را تأ یید میکند خداى متعال میفرماید : ( ماخلقنا السماوات و الارض و ما بینهما الا بالحق و اجل مسمى ) سوره احقاف آیه 3 ( نیافریدیم آسمانها و زمین و آنچه را که در میان آنها است مگر بحق و اجل معین ) براى مدت محدود و معینى که نام برده شده است و آیا پیش از پیدایش این جهان فعلى و نسل موجود انسانى , جهان دیگرى آفریده شده و انسانى بوده است ؟ آیا پس از برچیده شدن بساط جهان و جهانیان که قرآن کریم نیز از آن خبر میدهد , جهان دیگرى بوجود خواهد آمد و انسانى آفریده خواهد شد , پرسشهائى است که پاسخ صریح آنها را در قرآن کریم نمیتوان یافت , جز اشاراتى - ولى در روایاتى که از ائمه اهل بیت نقل شده , باین پرسشها پاسخ مثبت داده شده است.


     نوشته شده توسط محمد جوانمردی در شنبه 88/7/11 و ساعت 4:13 عصر | نظرات دیگران()

    6- بیان دیگر

    در بحث ظاهر و باطن قرآن در بخش دوم کتاب اشاره کردیم که معارف اسلامى درقرآن کریم , از راههاى گوناگون بیان شده است و راههاى نامبرده بطور کلى بدوطریق ظاهر وباطن منقسم میشود بیان از طریق ظاهر بیانى است که مناسب سطح افکار ساده عامه میباشد بخلاف طریق .باطن که اختصاص بخاصه دارد و یا روح حیات معنوى درک میشود .بیانى که از طریق ظاهر سرچشمه میگیرد خداى متعال را فرمانرواى على الاطلاق جهان آفرینش معرفى میکند که سراسر جهان ملک اوست خداوند جهان فرشتگان بسیار بیرون از شمار آفریدکه فرمانبران ومجریان اوامرى هستند که بهر سوى جهان صادرمیفرماید و هر بخش از آفرینش و نظام آن ارتباط بگروه خاصى از فرشتگان دارد که موکل آن بخش هستند .نوع انسان از آفریدگان و بندگان او هستند که باید از اوامر و نواهى او پیروى و فرمانبردارى کنند و پیغمبران حاملان پیامها و آورنده شرایع و قوانین او هستند که بسوى مردم فرستاده و جریان آنها را خواسته است .خداى متعال از این روى که بایمان و اطاعت , وعده ثواب و پاداش نیک داده و به کفر و معصیت وعید عقاب و سزاى بد داده , و چنانکه فرموده خلف وعده نخواهد نمود , و از این روى که عادل است و مقتضاى عدل او اینست که در نشأ ة دیگرى دو گروه نیکوکاران و بدکاران را که در این نشأ ة موافق خوبى و بدى خود زندگى نمیکنند از هم جدا کرده خوبان را زندگى خوب و گوارا و بدان را زندگى بد و ناگوار عطاء نماید .خداى متعال بمقتضاى عدل خود و وعده اى که فرموده گروه انسان را که در این نشأ ة میباشند بدون استثناء پس از مرگ دوباره زنده میکند و بجزئیات اعتقادات و اعمالشان رسیدگى حقیقى مینماید و میان ایشان بحق قضاوت و داورى میفرماید و در نتیجه حق هر ذیحق را بوى میرساند و داد هر مظلومى را از ظالمش , میگیرد و پاداش عمل هر کس را بخودش میدهد گروهى به بهشت جاودان و گروهى بدوزخ جاودان محکوم میشوند .این بیان ظاهرى قرآن کریم است و البته راست و درست میباشد ولى از موادى است که مولود تفکر اجتماعى انسان است تأ لیف و تنظیم شده تا فائده اش عمومیتر و شعاع عملش وسیعتر باشد .کسانى که در ساحت حقایق جاى پائى و بزبان باطنى قرآن کریم تا اندازه اى آشنائى دارند , از این بیانات مطالبى میفهمند که بسى بالاتر از سطح فهم ساده و همگانى است و قرآن کریم نیز درخلال بیانات روان خود گاهگاهى بآنچه مقصد باطنى این بیانات است , گوشه اى میزند .قرآن با اشاره هاى گوناگون خود , اجمالا میرساند که جهان آفرینش با همه اجزاء خود که یکى از آنها انسان است , با سیر تکوینى خود ( که پیوسته رو بکمال است ) بسوى خدا در حرکت است و روزى خواهد رسید که بحرکت خود خاتمه داده , در برابر عظمت و کبراى خدائى انیت و استقلال خود را بکلى از دست دهد .انسان نیز که یکى از اجزاء جهان و تکامل اختصاصى وى از راه شعور و علم است شتابان بسوى خداى خود در حرکت میباشد و روزى که حرکت خود را بآخر رسانید حقانیت و یگانگى خداى بیگانه را عیانا مشاهده خواهد نمود او خواهد دید که قدرت و ملک و هر صفت کمال در انحصار ذات مقدس خداوندى است و از همین راه حقیقت هر شى ء چنانکه هست بر وى مکشوف خواهد شد .
    این نخستین منزل از جهان ابدیت است , اگر انسان بواسطه ایمان و عمل صالح در این جهان ارتباط و اتصال و الفت و انس با خدا و نزدیکان او داشته باشد با سعادتى که هرگز بوصف نمیآید درجوار خداى پاک و صحبت پاکان عالم بالا بسر میبرد واگر بواسطه دلبستگى و پاى بندى بزندگى این جهان و لذائذ گذران و بیپایه آن از عالم بالا بریده و انس و الفتى بخداى پاک و پاکان درگاهش نداشته باشد گرفتار عذابى دردناک و بدبختى ابدى خواهد شد .
    درست است که اعمال نیک و بد انسان در این نشأ ة گذران است و از میان میرود ولى صور اعمال نیک و بد در باطن انسان مستقر میشود و هر جا برود همراه اوست و سرمایه زندگى شیرین یا تلخ آینده او میباشد .
    مطالب گذشته را میتوان از آیات ذیل استفاده نمود - خداى متعال میفرماید( ان الى ربک الرجعى ) سوره علق آیه 8 ( برگشت مطلقا ) بسوى خداى تست .
    و میفرماید ( الا الى الله تصیر الامور ) سوره شورى آیه 53 ( آگاه باشید همه اموربسوى خدا برمیگردد )و میفرماید ( الامر یومئذ لله ) سوره انفطار آیه 19 ( امروز امر یکسره از آن خداست ) ( یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى ) سوره فجر آیه 27-30 ( اى نفس که اطمینان و آرامش یافته اى ( با یاد خدا ) بسوى خداى خود برگرد , در حالى که خوشنودى و از تو خوشنود شده , پس داخل شو در میان بندگان من و داخل شو در بهشت من ).

    و در حکایت خطابى که روز قیامت به بعضى از افراد بشر میشود , میفرماید : لقد کنت فى غفلة من هذا فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید .سوره ق آیه 22( تو از اینها که مشاهده میکنى در غفلت بوده اى اینک پرده را از پیش چشمت برداشتیم و در نتیجه چشم تو امروز تیزبین است ) در مورد تأ ویل قرآن کریم حقایقى که قرآن کریم از آنها سرچشمه میگیرد میفرماید ( هل ینظرون الا تأ ویله یوم یأ تى تأ ویله یقول الذین نسوه من قبل قد جائت رسل ربنا بالحق فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا او نرد فنعمل غیر الذى کنا نعمل قد خسروا انفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون ) سوره اعراف آیه 53 ( آیا کسانیکه قرآن را نمیپذیرند , جز تأ ویل آن چیزى را منتظرندروزى که تأ ویلش مشهود میشود , کسانیکه قبلا آنرا فراموش کرده اند خواهند گفت پیغمبران خداى ما بحق آمدند پس آیا براى ما نیز شفاعت کنندگانى هستند که براى ما شفاعت کنند یا اینکه برگردانده شویم ( بدنیا ) و عملى غیر از آن عمل که انجام میدادیم , انجام دهیم ؟ اینان نفسهاى خود را زیان کردند و افترائى که میبستند گم نمودند ).و میفرماید ( یومئذ یوفیهم الله دینهم الحق و یعلمون ان الله هو الحق المبین ) سوره نور آیه 25 ( در چنین روزى خدا پاداش واقعى ایشان را میدهد و میدانند که خدا واقعیتى آشکار و بیپرده است و بس ) و میفرماید ( یا ایها الانسان انک کادح الى ربک کدحا فملاقیه ) سوره انشقاق آیه 6 ( اى انسان تو با رنج بسوى خداى خود در کوشش میباشى پس او را ملاقات خواهى کرد ). میفرماید ( من کان یرجوا لقاء الله فان اجل الله لآت ) سوره عنکبوت آیه 5( هر که ملاقات خدا را امیدوار باشد موقعى که خدا براى ملاقات مقرر فرموده خواهدآمد ) و میفرماید ( فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه احدا ) سوره کهف آیه 110 ( پس هر که بملاقات خداى خود امیدوار باشد باید عمل صالح ( کار سزاوار ) بکند و بپرستش خداى خود امیدوار باشد باید عمل صالح ( کار سزاوار ) بکند و بپرستش خداى خود کسى را شریک ننماید ) و میفرماید ( یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیة مرضیة فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى ) سوره فجر آیه 27-30 .
    و میفرماید ( و اذا جائت الطامة الکبرى , یوم یتذکر الانسان ما سعى , و برزت الجحیم لمن یرى , فاما من طغى و آثر الحیات الدنیا , فان الجحیم هى المأ وى ,و اما من خاف مقام ربه و نهى النفس عن الهوى , فان الجنة هى المأ وى ) سوره نازعات آیه 34-41 ( وقتیکه بزرگترین داهیه روز رستاخیز رسید روزى که انسان هر گونه تلاش و کوشش خود را بیاد میآورد و آتشى که براى عذاب روشن شده آشکار گردید , مردم دو گروه میشوند اما کسى که طغیان نموده و زندگى دنیا را براى خود انتخاب نمود , آتش نامبرده جایگاه اوست و اما کسیکه از مقام خداى خود ترسیده و نفس خود را از هوى دلخواه ناپسند نهى کرد بهشت جایگاه اوست و بس ).و در بیان هویت جزاء اعمال میفرماید : ( یا ایها الذین کفروا , لا تعتذروا الیوم انما تجزون ما کنتم تعملون ) سوره تحریم آیه 7 : اى کسانیکه کافر شدید اعتذار مجوئید امروز ( رور رستاخیز جزائى که بشما داده میشود همان خود اعمالى است که انجام میدادید .


     نوشته شده توسط محمد جوانمردی در شنبه 88/7/11 و ساعت 4:13 عصر | نظرات دیگران()
       1   2      >
    درباره خودم

    معاد شناسی
    محمد جوانمردی
    این وبلاگ در مورد معاد ودنیای آخرت و برزخ میباشد که سعی بنده این است که بتوانم به صورت علمی به این مسئله بپردازم . ان شاء الله

    آمار وبلاگ
    بازدید امروز: 2
    بازدید دیروز: 5
    مجموع بازدیدها: 182566
    فهرست موضوعی یادداشت ها
    آرشیو
    جستجو در صفحه

    خبر نامه